گل همیشه بهارم:
نازنینم به روزهای آخر از اولین سال زندگیت نزدیک میشیم،عجیب خاطرات سال گذشته توی ذهنم مثل یه فیلم نمایش داده میشه خاطراتی که گاهی لبخند به لبم میاره گاهی بغض به گلوم. بماند که چه گذشت ،همین که داری پیش رویم قد میکشی کافیست،تار مویت را به تمام هستی نمیدهم. من چه لذتی میبرم که تو میبالی و روز به روز با دنیای ما بیشتر مانوس میشوی،این روزها مشق راه رفتن میکنی و چه شیرین است و کمی دلهره آور ،نگرانم از زمین خوردنت...میدانم آخرین روزهای چهار دست و پا رفتنت در خانه ماست،دیگر هیچوقت یه دختر کوچولو تند تند چهاردست و پا به سمتمون نمیاد و...
نویسنده :
مادرت
1:23